تولد دو سالگی ثناجون
بچم این چند وقت که ما در حال جمع کردن اثاثیه منزل بودیم حسابی حوصله
اش سر رفته بودوهمش بهونه میگرفت اخه دیگه جای بازی هم نداشت
همه وسیله هاروکه جمع کردیم من وثنا گلی امدیم خونه بابام تا بابایی ثنا
خونه رو تحویل بگیر وما بریم مرتبش کنیم.
دفعه قبل که امدم دوربینو جا گذاشته بودم واسه همین نتونستم عکس
تولدثنارو بزارم الان امادشون کردم.
برو ادامه مطلب
فدای اون ژستت بشم
اینم ازکیک
وخوراکیهامون
البته مامانی کسالت داشت نتونست جشن مفصل بگیره
این یکی خیلی خوشمزه است
ازتزئیناتمون فقط یه عکس
نمیزاشتی ازت عکس بگیریم ایناروهم بزور گرفتیم
کلی شیطونی وبازی وشادی کردی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی